دوشنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۰۹۹ - Oct 2, 2006
اهالي سينما از دلايل ناكامي سينماي ايران در اسكار مي گويند
سراب اسكار
كافه ترانزيت نماينده امسال سينماي ايران در اسكار؛ انتخابي شايسته كه مي تواند به ناكامي هاي ما خاتمه ببخشد
الهام اناري
001233.jpg
يك فيلم اصيل ايراني
سيروس الوند- هر چه فيلم انتخابي براي مراسم اسكار ايراني تر باشد، بخت بيشتري براي انتخاب و حضور در مراسم اسكار دارد. فيلمي كه از سوي ايران براي اسكار انتخاب مي شود چون در بخش فيلم هاي خارجي زبان قرار مي گيرد بايد گوياي سينماي سازنده آن و معرف فيلم باشد.سينماي ايران هم بايد مبين فرهنگ ايراني در مفهوم كلي باشد. هر چه فيلم ايراني تر باشد شانس بيشتري براي انتخاب و حضور در مراسم اسكار خواهد داشت. از طرفي مسئله سينما هم وجود دارد. فرض كنيد فيلمي داراي بار فرهنگي بالايي باشد، اما به لحاظ ساختار متوسط باشد. چنين فيلمي شايسته نيست از سوي ايران به آكادمي اسكار معرفي شود. سينما ابزار و تكنيكي دارد كه بايد در ساخت يك فيلم مورد استفاده قرار بگيرد.علاوه بر دو ويژگي كه به آن اشاره كردم، فيلم انتخاب شده براي مراسم اسكار نبايد نسخه برداري از فيلم هاي ساير كشورها باشد، چون خيلي از فيلم هاي ما تحت تاثير سينماي فرهنگي و تجاري ساير كشورها ساخته مي شوند و بالطبع فاقد ويژگي هاي آثار اصيل ايراني هستند.اعتقاد دارم فيلمي كه به عنوان نماينده از سوي ايران انتخاب مي شود اگر پروانه نمايش در كشور ندارد، مسئولان سينمايي براي فيلم پروانه نمايش صادر كنند تا در كشور امكان اكران پيدا كند. زيرا يكي از شروط حضور فيلم در مراسم اسكار نمايش آن در كشور سازنده است، چون بارها پيش آمده فيلمي شايستگي حضور و موفقيت در اسكار را داشته، ولي به دليل اكران نشدن اين فرصت را از دست داده است.

بيش از يك دهه است كه هر سال كميته اي به انتخاب نماينده سينماي ايران براي حضور در مراسم اسكار مي پردازد. البته اين ماجرا قدمتش به سال هاي پيش از پيروزي انقلاب مي رسد. در سال هاي 56 و 57 نيز به اعضاي آكادمي نماينده معرفي كرديم. طبيعي بود كه در سال هاي پر تب و تاب انقلاب و جنگ، كسي به فكر اسكار نباشد.
از اوايل دهه هفتاد و در شرايطي كه حضور سينماي ايران در محافل بين المللي پررنگ شده بود؛ زير درختان زيتون به عنوان اولين نماينده سينماي پس از انقلاب به اعضاي آكادمي معرفي شد و در نهايت هم نتوانست به فهرست نهايي اسكار راه يابد. سال هاي بعد به همين روال فيلمي انتخاب و معرفي مي شد بي آنكه ما جايي در نامزدهاي بهترين فيلم غير انگليسي زبان داشته باشيم. ماجرا از زماني جدي شد كه بچه هاي آسمان به موفقيت رسيد و نامش ميان پنج نامزد نهايي قرار گرفت؛ موفقيتي كه تا به امروز ديگر تكرار نشده است. حالا يا فيلم هايي كه معرفي شده اند فاقد ويژگي هاي مطلوب از ديد اعضاي آكادمي بوده اند يا اسكار با ديدگاهي سياسي سينماي جمهوري اسلامي را ناديده مي گيرد و يا وجود رقباي قدر مانع از تكرار موفقيت بچه هاي آسمان شده است. اهالي سينما در اين باره نظرهاي متفاوتي دارند.
گرفتاري هاي سينماي ايران
ايرج تقي پور، تهيه كننده، در مورد دلايل عدم راهيابي نماينده ايراني به مراسم اسكار معتقد است: اسكار شرايطي دارد كه در بسياري مواقع حتي فيلم ها شرايط اوليه حضور در آن را ندارند. او مي گويد: يك فيلم در درجه اول بايد در ايران نمايش داده شده باشد، توزيع و پخش كننده فعال آمريكايي داشته باشد و كارهاي ديگري كه از عهده بسياري فيلم هاي ايراني خارج است.
از طرف ديگر، تعداد فيلم هايي كه در گروه فيلم هاي خارجي كانديدا مي شوند محدود است و در همه كشورهاي دنيا فيلمسازان بسيار خوبي هستند كه گاهي اين شانس را از فيلم هاي ايراني مي گيرند.
واقعيت اين است كه گرفتاري بزرگ سينماي ما غيرفعال بودند ارگان هاي مرتبطي است كه به طور جدي رشد نكرده اند. در اواسط دهه 70، سينماي ايران برنده نخل طلاي كن شد و بعد از آن ديگر هيچ اتفاق خاصي نيفتاد. يعني پتانسيل خوبي به وجود آمده بود كه سينما به لحاظ بين المللي كمي قوي شد ولي بعد از آن افت كرد. حالا هم هر چه باقي مانده پتانسيل همان سالهاست، همين ها باعث شده سينماي ايران ديگر هيچ تازگي براي اسكار نداشته باشد. و از طرف ديگر دوستاني كه از طرف خانه سينما تصميم گيرنده بوده اند، در تصميمات خود مي بايست ساختار محكم فيلم را مد نظر مي گرفتند.
تقي پور درباره اعمال نظر سياسي اعضاي آكادمي اسكار در انتخاب فيلم ها مي گويد: تعدادي از فيلم هايي كه تا به حال برنده اسكار بهترين فيلم هاي خارجي بودند و حتي زماني كه بچه هاي آسمان كانديدا بود و زندگي زيباست بنيني به عنوان بهترين فيلم خارجي برگزيده شد به نظرم هيچ سياسي كاري صورت نگرفت، چون زندگي زيباست فيلمي بسيار قوي و محكم بود و احتمال اينكه در يك جريان سياسي انتخاب شده باشد كم بود. فضاي اين فيلم جنگي بود اما اعضاي آكادمي جداي از مسأله جنگ، فيلم را از نظر ساختار سينمايي بررسي كردند، پس به نظر من در اين مراسم، با نگاه سياسي داوري و قضاوت نمي شود، اما در نهايت من تأسف مي خورم از اين پتانسيل خوبي كه در دهه اول بعد از پيروزي انقلاب پيش آمد و ما نتوانستيم از آن استفاده كنيم و روزبه روز به جلو برويم. بزرگترين معرف فرهنگ ايران، سينماي ايران است، اما متأسفانه اين روزها كشورهاي آسيايي در حال پيشي گرفتن از ما هستند و ما هيچ تلاشي براي معرفي فرهنگ خود انجام نمي دهيم.
مناسب ترين نه بهترين
رضا درستكار، منتقد براي ذكر دلايل ناكامي نماينده ايراني اسكار در سال هاي اخير به دو نكته اشاره مي كند: متأسفانه فيلمي كه در حد و اندازه مراسمي مانند اسكار باشد در ايران ساخته نشده است. من خودم زماني كه عضو اين هيأت شدم متوجه شدم طي سال هاي اخير هيچ كارشناسي صورت نگرفته و حالا كه امسال در مراحل نهايي ماجرا هستيم اين اتفاق را مي بينم. متأسفانه در كشور ما، متولي براي هر امري زياد است، اما كارشناسي صورت نمي گيرد. همه چيز احساسي سنجيده مي شود. همه مي خواهند پشت نام هاي بزرگ پنهان شوند، دوستان به شدت محافظه كار شده اند و نمي خواهند ريسك كنند كه منجر به مناقشه و چالش علمي شود. چون آنهايي كه در اين كميته ها بوده اند اصلاً كارشناس نيستند. آنها فيلم هايي را كه در جشنواره ها مطرح بوده اند انتخاب مي كنند، اما معيارهاي انتخاب فيلم براي يك جشنواره اي كه در آمريكا برگزار مي شود با معيارهاي انتخاب بهترين  هاي يك جشنواره داخلي متفاوت است. آنهايي كه صاحب سينما هستند به نظر نمي رسد طرفدار گسترش زبان فيلم هاي هنري اروپايي باشند. آنها اشتياقي براي تماشاي اين فيلم ها ندارند. هميشه فيلم هاي مدل هنري اروپايي با بي اقبالي روبه رو بوده  اند. سال ها آمده و رفته تا آنها توانسته اند خود را راضي كنند تا بزرگداشتي براي كارگردانان اروپايي برگزار كنند. آنها با مدل سينماي ايران كه دنباله روي سينماي هنري اروپاست سازگاري ندارند به همين خاطر است كه فيلم هاي كيارستمي هيچ وقت در اسكار مطرح نبوده چون معيارهاي آنها روشن است. اگر كسي فيلم هاي آمريكايي و مراسم اسكار را ديده باشد معيارها را مي شناسد، اما انگار دوستان ما در كميته انتخاب، فيلم هايي غير از فيلم هاي ايراني را نمي بينند.
درستكار معتقد است در سال هاي گذشته روال نامناسبي در انتخاب فيلم ها طي شده و مي گويد: اعضاي كميته، بهترين فيلم را به زعم خود انتخاب مي كنند، اما ما بايد متناسب ترين فيلمي را كه مي تواند در اسكار مطرح شود انتخاب كنيم و الزاماً بهترين فيلم، مناسب ترين فيلم نيست. مثلاً فيلم بچه هاي آسمان بهترين فيلم مجيدي نيست اما مناسب ترين فيلم او براي اسكار است چون از فرمول هاي سينماي اروپا دوراست.از فرمول هاي موفقيت در اسكار يكي صاحب نام بودن كمپاني حمايت كننده از فيلم است و ديگر اكران فيلم در آمريكاي شمالي و دعوت از مطبوعات و منتقدين تا نقد مثبت براي فيلم بنويسند، چون در آنجا نظر منتقدين برخلاف ايران، مهم است. تهيه كننده قدرتمند، ساپورت و اسپانسرينگ مناسب و ... همه از شرايط مؤثر در انتخاب فيلم است.
امسال اگر چهارشنبه سوري نماينده ايران باشد هيچ اقبالي براي موفقيت ما به خاطر نداشتن شرايط بالا، ندارد.
چهارشنبه سوري فيلمي خوب، اما بدترين انتخاب براي اسكار است. امسال اگر آتش بس انتخاب مي شد هر چند از چهارشنبه سوري بهتر نيست، اما يك شانس بيشتر داشت، چون چندين نقد در مورد آن نوشته شده و... از طرفي فيلم هايي كه از ايران در فستيوال هاي خارجي شركت مي كنند بايد رنگ مايه اي از فرهنگ ايراني داشته باشند، اما متأسفانه در فيلم هاي انتخابي، نشانه اي از اين فرهنگ به چشم نمي خورد.
اين منتقد وجود بينش سياسي در تصميم گيري هاي اسكار را گريز ناپذير دانسته و مي گويد: وجود نگاه سياسي طبيعي است، اما اگر فيلم قدرتمند باشدوبتواند تماشاگر را اقناع كند، تمام سطوح سياسي را مي شكند، تصميم گيرندگان نگاه سياسي دارند، اما مهم قدرت فيلم است تا بر خط قرمزهاي سياسي غلبه كند.
پايين آمدن استانداردها
فرهاد توحيدي، فيلمنامه نويس نيز معتقد است اسكار مسابقه دشواري است كه راهيابي پنج فيلم از ميان ميانگين بيش از دو هزار عنوان، رقابت بسيار سختي را مي سازد. او مي گويد: نبايد توقع داشته باشيم هر سال جزو اين 5 فيلم برتر باشيم. بچه هاي آسمان فيلمي لطيف و خوش ساخت بود و يكي از نقاط اوج كارگردانش است. در سالي كه اين فيلم به اسكار رفت هنوز تشنگي نسبت به سينماي ايران وجود داشت و فيلم هايي كه ساخته مي شد اورجينال تر بودند. بايد ديد از آن به بعد چه اتفاقي افتاد كه عطش نسبت به سينماي ايران و آثار ايراني فروكش كرد. از طرفي كيفيت توليدات سينماي ايران نيز در طول 7۶، سال گذشته افت كرده، يعني تعداد فيلم هايي را كه مي توان رده بندي كرد و در اين رقابت شركت داد افت كرده، يعني استانداردها پايين آمده است. ممكن است ما براي جشنواره هاي ديگر فيلم هايي مناسب با سياست هاي آن جشنواره ها پيدا كنيم، اما براي اسكار فيلم مناسب چنداني نداريم. اما اينكه نماينده سينماي ايران در بين 5 فيلم خارجي نباشد چندان جاي نگراني نيست ما نبايد سينما را با اسكار تنظيم كنيم، گرفتن جايزه باعث افتخار است، اما آنچه موجب افتخار بيشتر مي شود دلسوزي براي توليدات بهتر و راضي كردن مخاطب با استانداردهاي سينماي ملي است. اگر اين اتفاق رخ دهد از جشنواره ها دور نيستيم. توحيدي در مورد درصد شايستگي فيلم هايي كه در سالهاي اخير به عنوان نماينده اسكار انتخاب شده اند مي گويد: از اين جهت كه چهار سال متوالي عضو كميته انتخاب بوده ام مي گويم هيچ مسابقه هنري را نمي شناسم كه در آن بتوان با قطعيت گفت شايسته ها انتخاب شده اند. همه چيز نسبي است. هيأتي كه امسال فيلم انتخاب مي كنند فهم و زيبايي شناسي و سليقه خود را دارند. هنر مانند علوم محض نيست و دقت رياضي ندارد. دستگاه زيبايي شناسي و سلايق هنري تأثيرات خود را در هر انتخاب و گزينش به جا مي گذارند و افراد مختلف دستگاه زيبايي شناسي متفاوتي دارند. در نهايت بايد به افرادي كه دور هم جمع مي شوند تا نماينده را انتخاب كنند، اعتماد كنيم چون قطعاً همه دوستان نسبت به حيثيت ملي و توفيق ايران در چنين رويدادي حساسيت دارند. اين فيلمنامه نويس در مورد درصد دخالت هاي سياسي در تصميم گيري هاي مراسم اسكار مي گويد: نگاه سياسي قطعاً وجود دارد، اما نمي دانم چقدر چون آكادمي اسكار 4 هزار عضو دارد و البته يقيناً همه آنها در رأي دادن دخيل نيستند و همه فيلم ها هم ديده نمي شود، اما برآيندي كه حس مي شود اين است كه به هرحال خالي از شائبه هاي سياسي نيست، اما در اسكار كمتر از فيستوال هاي ديگر، ملاحظات سياسي براي انتخاب آثار لحاظ مي شود. در آنجا به ذات هنر صنعت اهميت مي دهند كه البته توفيق در اكران و جذب مخاطب نيز در آن بي تأثير نيست.
بچه هاي آسمان يك اتفاق بود
مهدي كرم پور نيز در مورد دلايل عدم موفقيت ايران در اسكار، بعد از بچه هاي آسمان   مي گويد: در حقيقت كاهش مفاهيم انساني در سينماي ايران و ساخت فيلم هاي سفارشي كه مطابق با سليقه مديران سينمايي و فرهنگي ما ساخته مي شود و به دنبال آن قرار دادن بودجه هاي خاصي به كارگردان هاي خاص و در حقيقت عدم توجه به اينكه ما نياز داريم در تمام ژانرها فيلم هاي الگو براي مخاطب عام بسازيم از مهمترين دلايل اين اتفاق است.
بچه هاي آسمان  يك اتفاق بود، در آن به مضامين انساني توجه شده بود، پخش كننده آمريكايي داشت و اسم مجيد مجيدي روي آن، اينها باعث يك اتفاق خجسته شد. اما در تمام اين سال ها ما سعي كرديم فيلم بسازيم براي كن و مطابق سليقه آنها، يعني فيلم هايي مطابق سلائق مديران فرهنگي و سياسي و كار براساس الگوهاي تجاري كهنه كه از فيلمفارسي ها مي آمدند اين روش ها خوب جواب نداده اند.
بايد نگاهي به ساخت فيلم در ژانرهاي مختلف كنيم و از تخصيص بودجه ويژه براي كارگردانان خاص و مضامين خاص دست برداريم و آنها را توزيع كنيم براي ساخت الگوهاي مناسب در تمامي ژانرها. اگر شيوه كار همين باشد كه هست شايد تا 50 سال ديگر هم نماينده  ايران به اسكار راه پيدا نكند.
حالا طبق منطق در حالت فعلي از سينماي جدي دنيا عقب هستيم و متأسفانه با حضور و نمايش در چند فستيوال، دچار توهم شديم. من خوشحالم كه اسكار ساختارهاي مبتدي ما و نمايش فقر مادي و فرهنگي ما را ارزش تلقي نكرده اند و در حد و اندازه يك مراسم جدي باقيمانده است. اسكار متعلق به فيلم هاي حرفه اي پرمخاطب در حد استانداردهاي جهاني است. در اسكار، فيلم سفارشي جايي ندارد و ما هم متأسفانه در سالهاي اخير جز در موارد خاص چنين فيلم هايي توليد نكرديم كه بخواهيم جايي در اين مراسم داشته باشيم.
اين كارگردان در مورد وجود نگاه سياسي در بررسي فيلم ها معتقد است: اين فستيوال نگاه سياسي ندارد، اما هميشه سياست هاي خاص خود را داشته مثلاً فيلم مونيخ استيون اسپيلبرگ كه يكي از فيلم هاي بسيار خوب كارگردانش است، كانديدا مي شود ولي جايزه نمي گيرد. اما فهرست شيندلر چون گرايش هاي صهيونيستي دارد بيش از اندازه مورد توجه قرار مي گيرد. جشنواره هاي داخلي ايراني نيز سياست هاي خود را دارند اما باز هم ما هنوز فيلمي در حد و اندازه هاي اسكار نساخته ايم، يعني به غير از بچه هاي آسمان فيلمي نداشتيم كه بگوييم حق ما را خورده اند. اين مثل آن است كه در فوتبال بگوييم حق ما خورده شدهT ولي در مقدماتي حذف شويم. ما هنوز استانداردهاي رقابت در اسكار را كسب نكرده ايم.
به دور از سياه نمايي
سيد ضيا هاشمي نيز مي گويد:نگاه اسكار با نگاه جشنواره هايي كه جنبه سياه نمايي فيلم هاي ايراني برايشان مهم است تفاوت مي كند و يكي از ويژگي هاي اسكار در بخش بهترين فيلم خارجي زبان توجه به آثار با مضمون متفاوت است.
فيلمي كه به نمايندگي از ايران به اسكار مي رود در وهله اول بايد داراي ويژگي هاي جهاني و در كنار آن منعكس كننده غرور ملي باشد.
از آنجا كه ايران و ايراني به ارزش هاي خاص انساني توجه دارند، فيلم برگزيده سينماي ايران هم بايد با توجه به نكات براي عرضه به آكادمي اسكار انتخاب شود. ضمن اينكه ما مردمي صلح دوست و طالب آرامش هستيم و نماينده ما در اسكار هم بايد جلوه اي از اين ويژگي ها را در خود داشته باشد.
آثاري كه در مورد ايران سياه نمايي مي كنند نبايد براي حضور در اسكار انتخاب شوند. نگاه اسكار نيز با نگاه جشنواره هايي كه اين جنبه از فيلم هاي ايراني برايشان مهم است، تفاوت مي كند و آنها معمولا به اين نوع فيلم ها توجهي ندارند. يكي از ويژگي هاي اسكار در بخش خارجي توجه به آثار با مضمون متفاوت است.
هاشمي در مورد انتخاب هاي چند سال اخير مي گويد: اين انتخاب ها از روي سليقه است و طبعا هر كميته در هر سال تابع يك سري از عقايد است و بر اساس آن فيلمي را براي مراسم اسكار انتخاب مي كند. در مجموع در سال هاي گذشته انتخاب هاي خوبي همچون رنگ خدا را نيز شاهد بوده ايم.
او در مورد ناكامي هاي نماينده ايران بعد از فيلم بچه هاي آسمان مي گويد: براي حضور در مراسم اسكار جداي از انتخاب فيلم درست بايد يك سري لابي ها هم انجام شود و به همين دليل سينماي ايران نياز به افرادي دارد كه بتوانند اين رابطه ها را ايجاد كنند. همين امسال هم آثاري داريم كه در صورت عرضه درست مي توانند در اسكار موفق باشند.
رهايي از وضيعت پر نوسان فعلي
محمدعلي نجفي درباره ويژگي هاي نماينده ايراني در مراسم اسكار معتقد است: سينماي ايران براي حضور مهم تر و گسترده تر در اسكار بايد از وضعيت متغير و پرنوسان فعلي رهايي يابد. مضمون تازه و غيرتكراري و ساختار استاندارد هم از ديگر شرايط موفقيت نماينده ايران در اسكار است.
فيلمي كه به نمايندگي از سينماي ايران براي مراسم اسكار انتخاب مي شود بايد دو ويژگي داشته باشد؛ يكي برگرفته از فرهنگ و آداب و رسوم كشور و ديگر استاندارد و مطلوب بودن به لحاظ تكنيك و ساختار استاندارد.در كنار اين عوامل اين فيلم نبايد تقليدي از آثار ايراني و خارجي ديگري باشد. چون بسياري از فيلم ها به لحاظ ساختار آثار شاخصي هستند، ولي مضموني تكراري دارند.
بايد قبل از ارسال فيلم برگزيده به اسكار به نوعي براي آن تبليغ و فيلم را مطرح كنيم. ضمن اينكه نمايش فيلم در سالن هاي متعدد براي آن بسيار مفيد است. سيستم قضاوت آكادمي اسكار اينگونه است كه اگر براي فيلمي تبليغ شود و در سالن هاي متعدد به نمايش درآيد و از همه مهمتر نقدهايي در مطبوعات درباره آن وجود داشته باشد، فيلم موفق تر و بخت انتخابش بيشتر است. اما شيوه حضور در جشنواره ها به گونه اي ديگر است. فيلمي چون بچه هاي آسمان مجيد مجيدي علاوه بر داشتن هويت ايراني و بومي پخش موفقي در آمريكاي شمالي داشت و جزو پنج اثر منتخب اسكار قرار گرفت. البته براي حضور مهم تر و گسترده تر در اسكار بايد سينما را از وضعيت متغير و پرنوسان فعلي رها كرد. ما هنوز داراي يك نظام توليد مشخص و تهيه كنندگاني به معناي واقعي نيستيم و بيشتر فيلم هاي موفق در اسكار آثار موفق به لحاظ توليد است. به همين دليل حضورمان در مراسم اسكار به صورت اتفاقي است.

نگاه
هفت نكته در توضيح راه نيافتن به اسكار
ماراتن نفس گير
سعيد مروتي
۱) نگاه اسكار سياسي است. اعضاي آكادمي در بسياري از موارد براساس دلايل فرامتني دست به قضاوت مي زنند. در اين زمينه مي توان از فيلم هاي بسياري نام برد كه به دلايل سياسي مورد توجه قرار گرفته و يا بر عكس، ژناديده گرفته شده اند. بنابراين مي توان متصور شد كه اعضاي آكادمي با نوعي گارد با فيلم هاي ايراني طرف مي شوند.
۲) شيوه انتخاب نماينده سينماي ايران دچار مشكلات اساسي است. معيارهايي كه براي گزينش اعمال مي شود، تناسبي با آنچه در اسكار معمولاً مورد توجه قرار مي گيرد، ندارد. در برخي سالها، فيلمي كه واقعاً شانس موفقيت در اسكار را داشته معرفي نشده و به جايش فيلمي ارسال شده كه از همان ابتدا شكستش محتوم و قابل پيش بيني بوده.
۳) گاهي اوقات هم كميته انتخاب تقصيري ندارد و مشكل از جاي ديگري است. هر فيلمي براي حضور در اسكار بايد در كشورش به اكران عمومي درآمده باشد.
در اين سالها خيلي از گزينه هاي پراميد اسكار، چون امكان نمايش عمومي نداشته اند، خود به خود از گردونه انتخاب كنار رفته اندژ؛ مثل فيلم هاي جعفر پناهي.
۴) در سالهاي پس از انقلاب، سينماي ايران درخشش فوق العاده اي در محافل بين المللي داشته است. اين محافل بين المللي هم اغلب در جشنواره هاي اروپايي خلاصه شده است. سينماي نوين ايران در اين دو دهه و با تمام افت و خيزها براي اروپايي ها جذاب و تماشايي بوده است، ولي به شهادت تنها يك بار حضور در مرحله نهايي اسكار، اين سينما چندان مورد توجه آمريكايي ها نيست. درسال هاي زيادي شاهد فرستادن فيلمي بوده ايم كه با وجود درخشش در اروپا، مشخص بوده كه شانسي در اسكار ندارد. مثل زير درختان زيتون كه بعد از دريافت نخل طلاي كن راهي اسكار شد و مورد توجه اعضاي آكادمي قرار نگرفت.
۵) فيلم هاي ايراني اصلاً به درستي از سوي اعضاي آكادمي ديده نمي شوند. در واقع تنها فيلمي مي تواند شانس موفقيت در اسكار را داشته باشد كه پخش كننده جهاني قدرتمندي داشته باشد. به همين خاطر است كه نمي توان سهم كمپاني ميراماكس را در موفقيت بچه هاي آسمان ناديده گرفت. فيلمي كه توسط يك كمپاني معتبر پخش نشود، اصلاً درست ديده نمي شود، حالا هر چقدر هم كه اثر ارزشمندي باشد.
۶) فيلم هايي كه خود آمريكايي ها در بهتر حالتش مي سازند، شانس چنداني براي موفقيت ندارند. به همين خاطر فيلمي چون شوكران كه از بهترين فيلم هاي سينماي پس از انقلاب است، چون چه در مضمون و چه در ساختار از هاليوود متأثر است، نمي تواند مورد توجه آكادمي قرار گيرد. براي موفقيت در اسكار بايد به سراغ فيلم هايي رفت كه براي سليقه آمريكايي تداعي كننده محصولات خودشان نباشد.
۷) در رشته اسكار بهترين فيلم غيرانگليسي زبان، هر سال از بسياري از كشورهاي جهان نماينده اي براي حضور در اسكار معرفي مي شود. فكرش را بكنيد كه از حدود يكصد فيلم در نهايت قرار است پنج فيلم به عنوان نامزد دريافت اسكار معرفي شوند. رقابتي كه بسيار دشوار و فشرده است؛ ماراتني نفس گير كه موفقيت در آن نياز به لحاظ كردن فاكتورهاي بسيار دارد.

سايه روشن
ادامه بافت فرش ايراني
با سه فيلمساز

ايلنا: رضاميركريمي، ابراهيم حاتمي كيا و محمدرضا ?هنرمند به زودي ساخت فيلم هاي خود درباره فرش ايراني را آغاز مي كنند.حاتمي كيا و هنرمند به دليل درگيربودن در ساخت سريال تاكنون نتوانسته بودند فيلم هاي خود درباره فرش را بسازند؛ اين در حالي است كه پيش از اين فيلم هاي مجيدي،  ژمهرجويي، سينايي و بني اعتماد درباره فرش ايراني به پايان رسيده بود.مجيد مجيدي، عباس كيارستمي، بهرام بيضايي، داريوش مهرجويي، خسرو سينايي، ابراهيم حاتمي كيا، سيف الله داد، كمال تبريزي، بهروز افخمي، رخشان بني اعتماد، مجتبي راعي، نورالدين زرين كلك، محمدرضا هنرمند و رضا ميركريمي 14 فيلمسازي هستند كه در پروژه هايي كه به سفارش مركز ملي فرش ايران درباره فرش ايراني ساخته مي شود، حضوردارند. مسعود جعفري جوزاني نيز قرار بود در اين پروژه حضورداشته باشد كه به دليل درگير بودن در سريال در چشم باد ، از ساخت فيلم انصراف داد. رضا ميركريمي تهيه كننده و منوچهر محمدي مشاور پروژه ساخت فيلم درباره فرش ايراني است.

ساخت يك مجموعه زن محور

عبدالله باكيده كارگرداني كه بيشتر با ساخت فيلم هاي حوزه دفاع مقدس شناخته شده است در مورد فعاليت هاي تازه اش مي گويد: من بيشتر فيلم ها و سريال هايي كه تاكنون ساخته ام مربوط به دفاع مقدس بوده اند و هيچگاه به كلي از اين سينما دور نشده ام.من دو سريال جديد را به عنوان آخرين فعاليت هايم كارگرداني كردم. يكي به حمله آمريكا به عراق مربوط مي شد و ديگري سريال بچه هاي هور كه اين مجموعه هم همان طور كه از نامش پيداست، در مورد روزهاي اوليه وقوع جنگ است و سختي هايي كه زنان در دفاع مقدس با آن ها، دست به گريبان بودند.ژدر بچه هاي هور ، براي نخستين بار در سريالي كه كاملاً به دفاع مقدس پرداخته، زن را به عنوان شخصيت اصلي قرار داده ام.ژ} }سازنده فيلم ها و مجموعه هايي چون: پوتين، صليب طلايي و نبردي ديگر. در مورد كارهاي جديد خود، مي افزايد: در حال حاضر هنوز كاري را شروع نكرده ام. البته قرار است كار جديدي را بر اساس طرح يكي از دوستان در دست بگيرم ولي هنوز چون چيزي قطعي نشده، ترجيح مي دهم در مورد آن صحبت بيشتري نكنم. فعلاً كه در ماه مبارك رمضان به سر مي بريم و بايد مقدمات كار را شروع كنم و ببينم بعد از اين مدت، چه اتفاقي رخ مي دهد.ژ





بازي
Leged of Kay
سيستم:PS2
سبك: پلاتفورم
001224.jpg
امان از دست اين ژاپني هاي چشم بادامي! اين نسل جالب و كوشا تقريباً هر سوژه اي را با تركيب با فرهنگ باستاني و اصيل خودش تبديل به يك كار متفاوت و جالب مي كند. در افسانه كاي هم عين اين اتفاق رخ داده است. در اين بازي شما نقش گربه اي به نام كاي را بازي مي كنيد كه جزيره اش توسط عده اي از گوريل هاي وحشي اشغال شده و حالا او مي خواهد سرزمين پدري اش را از اشغال آنها درآورد.
كار وقتي جالب تر مي شود كه مي فهميد كاي يك مأمور سامورايي شمشير به دست همه فن حريف است. تركيب همه اين ماجراها با يك گرافيك و سبك بازي پلاتفورم، شاهكاري جالب از آب در مي آورد. كاي استاد شمشير بازي است و فنون چند ضرب فراواني در فهرست فنونش دارد كه همه را به راحتي آب خوردن اجرا مي كند. گرافيك بازي با استفاده از تمامي المان هاي موفق و مشخص سبك پلاتفورم، كار بسيار جالب توجهي از آب در آمده است.

Kao Breaker
سيستم:PS2
سبك: اكشن
001221.jpg
اگر از طرفداران سبك اكشن با حال و هوايي مثل بازي هاي سري Devil May cry و Castlevaia هستيد، حتماً اين بازي توجه شما را به خود جلب خواهد كرد. ماجراي تكراري تحقيقات بيولوژيك است. گروهي در صدد هستند تا با استفاده از نانوتكنولوژي يك سري ابر انسان بسازند، اما طبق معمول دوباره همه چيز در اثر يك تصادف خراب شده و هيولاهاي نيمه انسان، نيمه هيولا! شروع به تخريب شهر مي كنند. در اين ميان يكي از قهرمانان سابق جنگ كه اكنون به لطف نانوتكنولوژي صاحب بدني فلزي و قدرت هاي فوق بشري شده، مأمور مي شود تا اين هيولاها را از بين ببرد.
قهرمان ما به لطف نانوتكنولوژي يك ابر مرد همه فن حريف است. بازي پر شده از پرش هاي بلند ، ضربات چندتايي پشت سر هم و خون و خونريزي زياد. كنترل بازي بسيار عالي و روان كار شده و حاصل تقريباً بازي لذتبخشي شده است. داستان بازي نسبتاً قوي و درگيركننده بوده و شما را از ابتداي بازي با خود همگام مي كند. گرافيك بازي در حد متوسطي قرار دارد.

چهره
محمد صادقي
حضور متفاوت
در نقش حضرت ابراهيم
001227.jpg
ايفاي نقش در فيلم ابراهيم خليل الله، متفاوت ترين حضور من در سينماست.
محمد صادقي كه فيلم ابراهيم خليل الله با بازي او به عنوان برنامه ويژه ماه مبارك رمضان به روي پرده رفته است، مي گويد: اين نقش از هر نظر، با تمام نقش هايي كه قبلاً ايفا داشتم، متفاوت است. اين مهمترين دليل پذيرش اين نقش بود. يكي ديگر از ويژگي هاي فيلم؛ چهره پردازي آن است. من در اين فيلم، از سن هجده سالگي تا نود سالگي حضرت ابراهيم(ع) را بازي مي كنم و اين علاوه بر كار دشوار چهره پردازي، از نظر بازي هم، يكي از وجوه متمايز اين نقش بود، چرا كه تا به حال من نقش يك مرد نود ساله را بازي نكرده بودم.ژمن فيلم را ديده ام و از حضور در اين فيلم احساس خوبي دارم و راضي هستم. اميدوارم كه اكران فيلم در ماه رمضان، به نفع فيلم تمام شود.ژغير از آن، اين روزها در تازه ترين همكاري خود با مهدي فخيم زاده مشغول بازي در سريال بي صدا هستم. در اين مجموعه كه يكي از كارهاي ديدني آقاي فخيم زاده است، نقش چنگيز توراني را ايفا مي كنم.شهر آشوب، بن بست، اولين گناه ومختارنامه از ديگر كارهاي تازه من است كه هنوز نمايش داده نشده اند.}
انسيه شاه حسيني
نگارش حماسه هويزه
001230.jpg
انسيه شاه حسيني مشغول نگارش يك فيلمنامه تازه با مضمون دفاع مقدس است.ژ او مي گويد: اين روزها فيلمنامه حماسه هويزه را مي نويسم كه در قالب آن به شهداي هويزه مي پردازم؛ ژبه محل شهادت جهان آرا و علم الهدي و شهداي هويزه. يك قطعه دراماتيك و جذاب اين فيلمنامه، به آزادسازي هويزه اختصاص دارد. ژژ بهترين فيلم هاي جنگي دنيا، فيلم هايي هستند كه با فاصله از آن حادثه ساخته مي شوند. يك فيلمساز در دل جنگ كاري مي كند كه براي تماشاگر هيجان ايجاد كند و تماشاگر تشويق شود به نيروهاي رزمنده بپيوندد. اين يكي از مهم ترين كارهاي فيلمسازي است كه در دوره جنگ، فيلم جنگي مي سازد، ولي هر چه كه از جنگ فاصله مي گيرد، بايد به تحليل برسد و به عمق ماجرا بپردازد. ژرسيدن به اين حال و هوا، خيلي هم ساده است. يعني كافي است كه هنرمند فيلمساز ما راست بگويد و ما چهره واقعي بچه هاي رزمنده را همان طور كه بودند نشان بدهيم.ژما نبايد آنها را به شكل اغراق آميزي آرماني تصوير كنيم كه دست هيچ كس، ذهن هيچ كس و رؤياي هيچ كس به آنها نرسد و در نتيجه بگويند آنها موجوداتي خيالي بوده اند و غيرقابل باور كه اين بدترين خيانت به شهداست.

شهر تماشا
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
بين الملل
سياسي
سلامت
شهري
دانش
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   دانش   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |