يكشنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۴ - - ۳۸۱۴
تصميم جمعي تهراني ها براي ترافيك اول مهر
ساعت هايمان را با هم تنظيم كنيم
002499.jpg
عكس: گلناز بهشتي
فكر مي كنيد از بين رسانه ها، تاثير گذارترين آنها كدام است؟ تلويزيون؟ راديو؟ مطبوعات؟ يا تابلوهاي تبليغاتي؟ به نظر من هيچ كدام؛ يعني دست كم در اين يك مورد كه قصد توضيحش را دارم، هيچ كدام از اينها تاثير گذار نيستند. اگر بهتر دقت كنيد با من هم عقيده مي شويد كه گاهي اوقات كالاها و ابزار و وسايل زندگي هم مي توانند نقش رسانه را ايفا كنند، حتي رفتارهاي آدم ها هم به نوعي نقش يك رسانه را بازي مي كنند؛ يعني به نوعي پيامي را منتقل مي كنند؛ مثلا از رفتار كسي كه به كافي شاپ مي رود، مي توان پيامي را دريافت كرد كه در رفتار كسي كه به قهوه خانه مي رود يافت نمي شود. كسي كه براي تفريح، سرگرمي هاي كامپيوتري را ترجيح مي دهد، رفتار متفاوتي با كسي دارد كه سرگرمي اش رفتن به گالري هاي هنري است. همين برداشت را مي توان در مورد مصرف كالاها داشت؛ مثلا پوشاك آدم ها به نوعي نشانگر برخي رفتارها و روحيات آنهاست؛ كسي كه جين مي پوشد، علايق و رفتار متفاوتي با كسي دارد كه شلوار پارچه اي را ترجيح مي دهد، اما در اين بين اتومبيل، كالايي است كه نه تنها خود گاهي به عنوان رسانه وارد عمل مي شود كه فضاي داخل آن هم به عنوان فضايي عمومي يا خصوصي به عنوان عرصه اي براي گفت وگو، محل نقد و نظر و در نهايت تصميم گيري مي شود. ده ها هزار تاكسي و مسافر بر شخصي در تهران در تردد هستند و فضاي داخل آنها غالبا در مسيرهاي طولاني، به بهانه هاي مختلف به عرصه بحث و گفت وگو تبديل مي شود. به جز اين خودروها، نزديك به 2 ميليون خودرو شخصي كه غالبا نيمي از آنها در حال تردد هستند، مي توانند فضايي شبيه اين ايجاد كنند و در نهايت اگر موضوع مباحث مشترك بود، به تصميمات مشابه برسند، اما منظور از اين مقدمه چيني طول و دراز چيست؟ راستش را بخواهيد بهانه نوشتن اين مطلب موضوعي ظاهرا تكراري، اما از نگاهي متفاوت است.
از مرداد ماه گذشته، مديران شهري تهران با تشكيل ستادي، قصد بهتربرگزار كردن مراسم اول مهر و بازگشايي مدارس را داشتند. هر چه به آخر شهريور هم نزديك مي شديم، تب مهر و مسائل مربوط به آغاز سال تحصيلي بالاتر مي رفت؛ تيزرهاي تلويزيوني راهنمايي و رانندگي، والدين دانش آموزان را هدف قرار مي داد و از آنها رعايت قوانين راهنمايي ورانندگي را خواستار مي شد، رسانه ها (منظور همان مطبوعات و راديو و تلويزيون است) از مردم مي خواستند كه در شهري مثل تهران، در روزهاي آغاز مهر، از وسايل نقليه عمومي استفاده كنند يا در تردد با خودروهايشان، قوانين راهنمايي و رانندگي را بيشتر رعايت كنند، اما موضوعي كه بيش از اينها به چشم مي آمد، اين بود كه شهروندان، چه كساني كه با خودرو شخصي تردد مي كنند و چه كساني كه از وسيله ديگري استفاده مي كنند، خود باب گفت وگو در اين مورد را باز كرده بودند. تجربه سالهاي گذشته در مورد ترافيك اول مهر، باعث شده بود كه ساكنان خودروها در روز اول مهر به اين نتيجه برسند كه با كمي تغيير در ساعات رفت وآمد و رعايت مواردي كه از سوي شهرداري و پليس تذكر داده مي شد، ترافيك اول مهر را روان كنند. اين موضوع نتيجه همان كاركرد رسانه اي فضاي عمومي خودروها بود. تقريبا همه مسافران خودروها به اين نتيجه رسيدند كه با شروع اول مهر و افزايش تقاضاي سفر درون شهري، تنها تغيير ساعت تردد مي تواند گره از مشكل ترافيكي آغاز سال تحصيلي باز كند.
اگر نگاهي به ساعت اوج ترافيك در روزهاي اول مهر بيندازيم، به اين نتيجه مي رسيم كه ساعت اوج ترافيك به دو زمان متفاوت تقسيم شده است؛ اولين ترافيك صبحگاهي بين ساعات 7 تا 8:30 اتفاق مي افتد و دومين ساعت شلوغ صبحگاهي بين ساعت 9 تا 10 صبح است. اين اتفاق نشان مي دهد كه گروهي كه رفت وآمدشان به مدارس مربوط نيست، براي سفر دورن شهري، زمان ديرتري را انتخاب كرده اند تا هم زمان با سفرهاي مدارس، از خانه خارج نشوند. بنابراين اوج شلوغي به دو بخش تقسيم شده و حجم كمتري پيدا كرده است.
تغيير ساعات كار
اين رفتار خودجوش شهروندان تهراني، 2سال پيش به عنوان طرحي از طرف مسئولان ترافيكي تهران به شوراي شهر و هيات دولت پيشنهاد شده بود. در آن طرح توصيه شده بود كه ساعات كار بخش هاي مختلف بر اساس ساعت اوج ترافيك تغيير كند تا همه شهروندان مجبور نباشند در يك ساعت خاص به سركار بروند. براساس طرح تغييرساعت كار، ساعت شروع به كار مدارس، ادارات، بانك ها و اصناف به ترتيب و يكي پس از ديگري شروع مي شد و به اين ترتيب ساعت اوج ترافيك در زمان طولاني تري تقسيم و از حجم خودروها در يك زمان خاص كاسته مي شد.
اين طرح اگرچه با مخالفت مواجه شد و مراكزي نظير بانك هاي دولتي اجراي آن را به بعد موكول كردند، اما رفتار شهروندان در روزهاي اول مهر نشان داد كه ضرورت آن توسط مردم تشخيص داده شده است.
در اين ميان، موضوعي كه به روشني نمود داشت اين بود كه ترافيك تهران و تردد خودروها در سطح شهر با اعمال مديريت، نظم پذير و قابل انعطاف است. شايد دليل آن، فشار ناشي از گره هاي ترافيكي به شهروندان باشد، اما نكته مهم اين است كه اعمال مديريت از طرف مردم پذيرفته شده و راهكارها جدي تر گرفته مي شود؛ راهكارهايي كه بدون تغيير در كالبد شهر، بزرگراه ها و خيابان هاي آن، سعي در هدايت سفرهاي دورن شهري به سمت هدفمند بودن آنها دارد.
موضوع تردد در روزهاي اول مهر نشان مي دهد كه خودرو، در شهري ماشين مدار مثل تهران، چطور مي تواند نقش رسانه اي دوجانبه ايفا كند. فضاي خودروها از يك سو عرصه گفت وگو و نتيجه گيري در مورد وضعيت ترافيكي اول مهر بود، به اين ترتيب، به عنوان رسانه عمل كرد و از سوي ديگر رفتار مسافران و رانندگان خودروها به رسانه اي تبديل شد كه به مسئولان ترافيكي نشان دهد، توصيه ها، آموزه ها و نتيجه گيري هاي آنها چقدر موثر و نزديك به هدف بوده است.

همين را ادامه بده
همه ما از آن گريزانيم، ترافيك اول مهرماه را مي گويم، تقريبا از يك هفته قبل از شروع مهرماه، فكر ماندن در ترافيك هاي طولاني مدت، برايمان ديوانه كننده است، از همان وقت است كه برنامه ريزي هاي خاص از سوي سازمان هاي مرتبط در اين زمينه صورت مي گيرد.
از همين رو رفتار ترافيكي شهروندان تهراني در هفته نخست مهر، الگوي مناسبي براي برقراري نظم و انضباط ترافيكي در كلانشهر تهران در طول سال به حساب مي آيد.
روابط عمومي معاونت حمل ونقل و ترافيك شهرداري تهران با اشاره به افزايش 25درصدي سفرهاي درون شهري به علت بازگشايي مدارس و دانشگاه ها ، بر اهميت همكاري شهروندان در آرامش نسبي ترافيك تاكيد كرد. اين روابط عمومي خروج زودتر بخش  قابل توجهي از شهروندان از منازل، هنگام صبح و رعايت قوانين و مقررات رانندگي از سوي رانندگان و عابران پياده را از جمله ويژگي هاي ترافيك هفته اول مهر برشمرده است. روابط عمومي معاونت ترافيك شهرداري تهران هماهنگي بين اين معاونت و پليس راهنمايي و رانندگي تهران بزرگ در هفته جاري را نمونه ارزنده اي از همكاري بين بخشي با هدف خدمت به شهروندان قلمداد كرده است.

كلانشهر
002472.jpg
۳ ميليارد سفر درون شهري در سال
اتوبوس، دود، خانه، ترافيك و... مدرسه ها كه باز مي شود، شكل و شمايل اين واژه ها جدي تر مي شود، دليل آن را بايد از ماشين هاي بزرگ و كوچك كه با يك يا چند بچه مدرسه اي عرض خيابان را اشغال مي كنند، پرسيد. اينكه 9ماه از 12ماه سال، چند ميليون بچه مدرسه اي به تعداد كارمندان، كارگران، كسبه و افراد شاغل در شهر اضافه مي شوند، يكي از دلايل مهم براي سنگين شدن ترافيك محسوب مي شود.
تمام اين حرف ها را زديم تا آمار و ارقامي از سفرهاي درون شهري در طول يك سال ارائه دهيم. به گفته مدير كل دفتر حمل ونقل و ترافيك سازمان شهرداري ها و دهياري ها، سالانه نزديك به 3 ميليارد جابه جايي در سطح كشور انجام مي شود كه اين امر باتوجه به وجود 20هزار دستگاه اتوبوس، اتفاق مي افتد.
مهندس عبادالله فتح الهي با اعلام اين مطلب، در نشست شهرداران مراكز استان هاي كشور در تهران، گفت: درحال حاضر روزانه 700هزار نفر توسط سيستم ريلي در تهران جابه جا مي شوند كه براساس برنامه، پيش بيني شده است كه اين وضعيت در تهران به 20 و در ساير كلانشهرها به 15درصد افزايش يابد. به گفته او هزينه تمام شده جابه جايي هر شهروند طي سال گذشته 85 تومان بوده كه 72ريال آن از سوي دولت، 20تومان از طريق مردم و مابقي از محل كمك شهرداري ها تامين شده است. فتح الهي با اشاره به نوسازي ناوگان تاكسيراني كشور ادامه داد: پيش بيني شده است كه امسال 100هزار دستگاه تاكسي به ناوگان تاكسيراني كشور افزوده شود.
افتتاح قطار شهري شيراز ۴ سال ديگر
براي آنهايي كه در شهرهاي بزرگ مي توانيد اين بزرگ را در حد و اندازه كوچكتر از تهران تصور كنيد- زندگي مي كنند، يكي از روياهايشان گير نيفتادن در ترافيك است. اين جملات را پايتخت نشينان بهتر از هر كسي درك مي كنند.
با گسترش شهرنشيني، ماندن در ترافيك و رفتن به خانه با اعصاب خرد و خراب، تنها به تهران مربوط نمي شود و كم كم گريبان مشهد، شيراز، تبريز و... را هم مي گيرد. به همين دليل برنامه ريزي براي اين شهرها بر اين اساس صورت مي گيرد. هرچند زمان طولاني براي گسترش خطوط مترو در اين شهرها پيش بيني شده، اما بازهم سوغات خوبي است. مدير طرح قطار شهري شيراز گفت كه اين طرح ملي در سال 88 به بهره برداري مي رسد. به گفته رحيمي، اجراي طرح قطارهاي شهري شيراز از سال 80 آغاز شده و قرار بود در سال 86 به پايان برسد كه به خاطر تورم، كمبود بودجه و نيازهاي فني، اين طرح ديرتر از موعد مقرر به بهره برداري مي رسد.

راپورت خبرنگار
از جاي زخم خرده شيشه ها كف پاهايم زق زق مي كند
شهره مهرنامي- خرداد سال 1364 ، امتحانات ثلث سوم چند روزي بود كه تمام شده بود. كلاس اول دبستان بودم. آپارتمان  ما پناهگاهي نداشت تنها پناهگاه، زيرزميني بود با 12 انباري كوچك، وقتي صداي آژير قرمز مي آمد، پدر مي گفت: تا سه طبقه را پايين برويم آژير سفيد را هم زده اند، بنابراين هرگز تا آن زمان به پناهگاه نرفته بوديم، پدرم مي گفت: چون انتهاي محله ما را تپه بزرگي استتار كرده، هواپيماهاي عراقي به اين محله نخواهند آمد (شايد براي دلگرمي ما مي گفت) و به نظر من گيشا امن ترين جاي دنيا مي آمد و بزرگ ترين پناهگاه تهران، اما آن شب ، آن شب فراموش نشدني همه چيز فرق مي كرد: بعد از شنيدن صداي آژير قرمز وخاموشي، اين بار نه تنها به زيرزمين ساختمان نرفتيم، بلكه دست در دست پدرم با دلي قرص به پشت بام خانه رفتيم و در آسمان به دنبال نور چراغ هواپيماي عراقي گشتيم، وقتي دقايقي گذشت و صداي انفجاري نيامد، مادر وخواهرم هم به ما ملحق شدند. بعد از ما هم تعدادي از همسايه ها از راه رسيدند. ناگهان پدرم فرياد زد اينجا را زد، كنار هم پناه بگيرد. دوان دوان خود را به آغوش مادر رساندم. آنقدر محكم مرا در آغوش گرفته بود كه نفسم بند آمد. بعد صداي انفجار، اصلا شايد صدايي نيامد، ولي از زير چادر نماز نازك مادر ديدم كه دانه هاي نوراني برويمان مي بارد و بعد از آن صداي شيون و فرياد بود كه با صداي آژير آمبولانس ها هم آواز شده بود. كوچه امن ما را عراقي ها با بمب زده بودند، دو بمب يكي در ميان يكي از چهار راه ها كه انتهاي آن به ساختمان ما اصابت كرده و نيمي از آن را ويران كرده بود و ديگري خانه اي را به ويراني كشانده بود كه در آن ميهماني برپا بود و جماعت زيادي آن شب به شهادت رسيدند. موج انفجار تمام درهاي بسته را از وسط دو نيم كرده و راه ورود و خروج را سد كرده بود. همه جا خاك و دود و خاكستر و شيشه خرده بود. دمپايي هايمان را پيدا نمي كرديم، به سختي پله ها را با پاي برهنه و نور چراغ قوه اي كم سو پايين رفتيم؛ خرده هاي شيشه كف پايمان را زخمي كرده بود، ديگر هيچ چيز را زير پا احساس نمي كرديم، به ميان كوچه دويديم و از ساكنان ساختمان هاي اطراف كه جمع شده بودند كمك خواستيم . مادرم فرياد مي زد:خانه ماست كه آتش گرفته.
سرگردان ميان كوچه مانده بوديم كه يكي از اهالي آپارتمان گفت: امن ترين جا همان پشت بام است. پدرم مرا كول كرد و به بام برگشتيم. موكتي را كه پر ازخاك و شيشه خرده بود، باز كرديم و همه كنار هم ظلمت شب را به صبح رسانديم. فرداي آن روز آتش بس اعلام كردند و امدادگران هلال احمر خرده شيشه ها را از پاهاي ما بيرون كشيدند. از آن زمان به بعد هر وقت هر يك از هم محله اي هاي قديمي را مي بينيم، احساس مي كنم جاي زخم خرده شيشه ها كف پاهايم زق زق مي كند.

شهر آرا
ايرانشهر
جهانشهر
دخل و خرج
زيبـاشـهر
|  ايرانشهر  |  جهانشهر  |  دخل و خرج  |  زيبـاشـهر  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |