سه شنبه ۵ مهر ۱۳۸۴
صمد مرفاوي برترين گلزن تاريخ استقلال
به رنگ فوتبال خوزستان
001653.jpg
جهانگير كوثري
اين تركيب معروف در فوتبال هميشه مصداق به جايي داشته است: «فوتبال خياباني». از دوراني كه فوتبال شكل و قالب حرفه اي و رسمي به خود گرفت، ديگر از طبقات مرفه، نسبتاً مرفه و دولتي اسمي به ميان نيامد. بچه هاي مناطق فقير، بچه هاي خاكي دورترين نقاط جهان خود ساخته و خودجوش از دل جامعه بيرون آمدند و فوتبال را به طبقه خود بردند. تماشاگران نيز قشر عوض كردند و سكوها هم از آن دوستداراني شد كه فوتبال را در جنوبي ترين نقطه شهر خود دنبال مي كردند. پله در برزيل، مارادونا در آراژانتين، اوزبيوه در پرتغال و هزاران نام ديگر كه هر كدام اعتبار اين پديده شدند از دل كوچه ها  و محله هاي فقيرنشين بيرون آمدند. انگار اين رشته را ذاتاً بنام اين طبقه كشف كردند. حتي يوهان كرايف نابغه تاريخ فوتبال اروپا و هلند اينگونه به فوتبال رسيد. در ايران خودمان نيز آنها كه سري بين سرهاي بزرگان اين رشته در آوردند همه از زمين هاي خاكي و محله هاي دورافتاده جان گرفتند و ريشه دوانيدند. علي پروين، پرويز قليچ خاني، ناصر حجازي و از قديمي ترها، خان سردار عبدالله شوتي و بني اعتماد و بياتي ها. مناطق فوتبال خيز تهران خودمان را به ياد داريم. از غرب تهران از زمين هاشمي و علي برادري، زمين آرش اصغر ميرزاعراقي را داشتيم. بعدهااسي گامبو هم اضافه شد. خود علي برادري يك بغل راست گلزن در تيم ارتش بود. تيم آرش كه سمبل جواني و شادابي بود نيز از اين منطقه آمد. يكسري نوجوان عاشق فوتبال و يك مربي عاشق تر بنام ايرج صالحي، همه بودند، اكبر توپچي، علي صفايي، محمد ابوالحسني، اصغر دهقان، اسدالله قنبري، علي نقاشان، علي عظيمي، ناصر ضرابي و جمشيدي و... عجب تيمي- عجب فوتبالي و چه استعدادهايي كه نهان بود و فرصت شكوفايي پيدا نكردند. برادران فردنيا نيز از اين منطقه آمدند. در اين بيابان برهوت امثال بيوك عباس آذر چون معلمان آژاكس مي دويدند و آنچه مي دانستند به بقيه مي آموختند. قيچي هاي ميرزا عراقي خيلي معروف بود. در اين ميان حتي بني چاخان و حسن يكدست را نيز داشتيم. در جنوب غربي هم همين برادران خوشخوان (داوران) تيمي داشتند با نام و سپا، نزديك فرودگاه كه پر از سنگ ريزه بود، زمين كه مي خوردي، كف دستهايت تا يكماه زخمي بود. در منطقه اكبر آباد هم غوغايي بود. زمين تاج سينا كه علي جباري، غلام وفاخواه و حميد اميني خواه سمبلهاي بزرگش بودند. بقيه را خوب بخاطر ندارم. زمين شماره چهار اكبر آباد و مسابقات آموزشگاه ها ؛چه دوراني، پرهياهو، پرهيجان و لبريز از احساس و عشق. چه گرمايي داشت و چه تيمهايي. گاه بهترين هاي فوتبال ايران از آموزشگاه ها مي آمدند. از دبيرستان دكتر هوشيار، تمدن، جلوه، اسدآبادي، مجد، نصيري و... بازيهاي قليچ خاني و كارو حق و رديان و مناجاتي را در مسابقات آموزشگاهها تماشا مي كرديم و چه لذت بخش.در چهار صد دستگاه كه در فوتبال خودمختار بود، مي توان قصه هاي جالبي گفت. بايد پنجاه سال برگرديم به عقب. برادران حبيبي، منوچهر زندي، فريبرز اسماعيل، جواد قراب، هادي نراقي و برادران لواساني، مهدي و حميد تشرفي و ميرطوسي و... براي چهارصد دستگاه بايد روزي يك كتاب نوشت آنجا يك تاريخ گذشته است. از آن همه عشق به فوتبال در اين دوران چه مانده است. آه... كه چه معرفتي در نم خاكهاي چهارصد دستگاه نهفته بود. خانواده ها نيز با فوتبال گره خورده بودند و در اين شهر ورزشي هيچكس لب به سيگار نمي زد و دلها همه يكي بود و ديوار خانه ها كوتاه. در جنوب، جواديه، نازي آباد، خزانه تا امامزاده حسن و سه راه آذري هم فوتبال خانه داشت و چهره هاي شاخص به ميدانهاي جهاني رفتند. از خانه هاي اين مناطق هنوز بوي سلامتي و فوتبال به مشام مي رسد، اگر اعتياد اجازه دهد. در نظام آباد و خواجه نصير و سرباز هم استعدادهايي شكوفا شدند. باغ كلاغها و ناصر ابراهيمي و قليچ خاني، خيابان گرگان با كاويانپورها و كوثري ها، مسعود آذري  ، ايرج دانايي فرد آنطرف تر جمشيد رئوفي، حسين الماسي، فرهنگ صادقپور، مجتبي عباسيان، محمد پنجعلي و اسماعيل گرگاني كه نقش مهمي داشت. دروازه دولاب و نصرالله رحيمي، عمو نصي براي خودش مجموعه  اي است او هنوز هم با توپ و فوتبال همنشين است.در ديگر شهرها نيز هرچه قهرمان آمد از نقاط محروم بود. اما در خوزستان كه حكايت جداگانه اي دارد. آبادان، خرمشهر، اهواز، دزفول، مسجدسليمان، بندرامام و... مسجد سليمان قلب فوتبال خوزستان بود. آبادان محل استعداديابي خيابان شيروخورشيد و پشت قبرستان، لين يك، احمد آباد، زمين هاي شركت نفت، پشت سينما شيرين، چه دوراني كه گرماي كشنده هم مانع از حضور در زمين هاي گرم خاكي نمي شد. دهداري ها، سالياها، برمكي ها (خدا بيامرزدشان)، شاملو، كشتكار، ملكزاده، نظام آزادي، برادران نظري، برادران سه برادران، شريفي، نوري خداياري مجدمي، ميرزاپور، گنجي پور و عمو محراب (محراب شاهرخي). از بندر امام همه به آبادان و اهواز كوچ مي كردند. عمو محراب هم از همانجا آمد. امكان رشد در آبادان و اهواز بيشتر بود. تيم فوتبال خوزستان براي خود معنايي  داشت باغورداني، نگارش، برادران مظلومي، رشيدي، بوستاني، برادران خليليان كه كمال مي توانست يك پديده جهاني بشود. نامهاي بسياري كه در حافظه نمانده است. صمد مرفاوي نگين بندر امام بود، او خودجوش و خودساخته، آنچه از برادران بزرگش آموخته بود بكار گرفت، آمد، آمد تا تيم ملي و استقلال، تا فتح جام آسيايي، جام باشگاه هاي آسيا، جام حذفي، رقابت هاي جام جهاني، جام ملت ها و سرانجام امروز در كسوت مربي استقلال پابرجا مانده است. صمد هم از محله داغ بندر آغاز كرد با هزاران آرزو، اميد و رسيدن به قله هاي افتخار رسيد. او از گذشته ها و حال مي گويد، از فوتبال خود، استقلال، تيم ملي، دهداري و ماجراهاي تازه اي كه بر بدنه فوتبال ما چسبيده است.
001656.jpg
* از استقلال امروز آغاز كنيم؟
معمولا مقدمه اي مي آيند تا ما آماده شويم. (با خنده) از نقطه حساسي شروع كرديد. استقلال فعلا اهداف بزرگي دارد. برنامه ريزي كلاني هم كرده است. مديران با كفايت و دلسوزي هم دارد، اما هنوز مسئله اصلي در فوتبال حرفه اي كه همانا بخش اقتصاد است، حل نشده است. مسائل مالي هنوز جا نيفتاده است. با تمام كمبودهاي مالي كه وجود دارد، بازيكنان و كادر فني با عشق آغاز كرده اند و دوست دارند با تمام نبودها استقلال را در جايگاه واقعي خود حفظ كنند. استقلال طي دو دهه اخير نوسانات زيادي داشته است زماني تيم ما ۹ بازيكن ملي پوش داشت، امروز استقلال توانمندي هاي خود را در داخل زمين نشان مي دهد. ما در هر دو بعد فني (كه به مربي مربوط مي شود) و بعد فردي (كه به بازيكنان ارتباط پيدا مي كند) به برآيند مثبتي رسيده ايم. امروز تمام فوتبال جهان را پول در بر گرفته است، چه بخواهيم و چه نخواهيم، فوتبال وابسته به اقتصاد است و تاثير مستقيم روي آن مي گذارد و متاسفانه اين حجم پول از عشق به لباس و تيم كاسته است، شايد هم اينگونه باشد اما در زمان بازي ما خواسته ها همه مادي نبود، اما با همان امكانات قهرمان آسيا شديم، جام حذفي، ليگ و بازيهاي دوستانه تورنمنت ها را برديم.
*در فوتبال استقلال، شيوه بازي ها نيز تغيير كرده است؟
بله، انصافا فوتبال شرايط بهتري پيدا كرده است سرعت بازي بيشتر شده است تيمها به دستاوردهاي علمي پيشرفته رسيده اند و علم در انتخاب تاكتيك نقش پيدا كرده است. بازيكنان به تنوع حركات فردي و گروهي دست پيدا كرده اند. اما بايد بگويم كه استقلال از قديم تيم سرعتي بود. به ويژه در زمان جيگيج كه انصافا فوتبال سريع و زيبايي را انجام مي داد. استقلال امروز هم سرعتي است، ما قابليت هاي بالقوه اي داريم با بازيكنان مستعد كه قادرند اين نوع فوتبال را پياده كنند من به استقلال بسيار اميدوارم در اين بازي با وجود شكست از پاس اعتقاد دارم فوتبال زيبايي ارائه داديم. چند اشتباه كوچك داشتيم كه بايد روي آنها كار كنيم. پاس بازي را بسته بود و بايد با تدبير بيشتر به ديوار دفاعي آنها مي زديم.
*صمد مرفاوي، مربي فعلي استقلال از كجا فوتبال را شروع كرد و از چند سالگي؟
من زاده منطقه جنوب هستم. بندر امام. از زمين هاي خاكي و ناهموار همين منطقه فوتبال را آغاز كردم. با هزاران نداري و زندگي سخت و عدم امكانات اوليه. برادران من همه اهل فوتبال بودند. پنج برادر بوديم. كريم از همه بزرگتر بود، سلمان، رزاق و رحمان و بعد من آمدم. كريم مربي خوبي بود و زماني كه مربيگري پاس بندر امام را به عهده داشت، من در ۱۵ سالگي به اين تيم پيوستم. سلمان فوتبال بازي مي كرد، رزاق هم فوتباليست خوبي بود و رحمان كه يك مهاجم كامل بود و چهار سال از من بزرگتر بود. پدرم در گمرك بندر امام كار مي كرد، زندگي بدي هم نداشتيم، اما روزگار سختي بود. از پاس بندر به جوانان خوزستان پيوستم و سپس به تيم نيروي زميني تهران آمدم، تيم بعدي ما ستاد مشترك بود كه در آن زمان بسيار قدرتمند بود.
*از ستاد مشترك به دارايي رفتي؟ چگونه؟
فكر مي كنم ۲۰ سال پيش بود، سال ،۱۳۶۴ امير ابوطالب مربي دارايي شده بود و اين تيم قصد داشت دوباره خود را احيا كند، لذا تلاش داشت نخبگان يا به عبارتي با استعدادها را گلچين كند (البته ما را جزو آنها به حساب نياوريد - با خنده). اميرابوطالب با من صحبت كرد، اتفاقا آن سال با دارايي دو گل به استقلال زدم و بازي را ما (۳-۱) برديم. تيم مي رفت كه به يك قدرت بزرگ تبديل شود كه به دلايل مختلف از هم پاشيد.
*حتما تيم بعدي استقلال بود؟
بعد از دارايي به استقلال آمدم. عباس كردنوري در آن زمان مدير يا رئيس باشگاه بود و با هم صحبت كرديم و من هم به دليل علاقه ام به استقلال پذيرفتم.
*در ازاي چه پولي؟
قابل نبود. ۸۰ هزار تومان پيش قرارداد، ماهي سه هزار تومان. البته سي هزار تومان آن را هم ندادند و با ۵۰ هزار تومان، سر و ته قضيه را هم آوردند. يادم است كامبيز جمالي به ما حقوق مي داد.
*... تيم ملي؟
زماني كه در دارايي بازي مي كردم به تيم ملي دعوت شدم. مرحوم پرويز دهداري سرمربي تيم ملي بود.
*رقيبان تو در خط حمله كدام بازيكنان بودند؟
كريم باوي، بيژن طاهري و مرتضي كرماني مقدم. كريم باوي و طاهري در خط حمله بازي مي كردند و من به دفاع راست رفتم. نظر پرويز خان اين طوري بود و من هم پذيرفتم. بازيهاي خوبي هم در دفاع راست انجام دادم. به ويژه در مقابل كويت كه دو بر يك بازي را برديم. با دهداري به درك تازه اي از ورزش، زندگي و فوتبال رسيدم. او نمونه يك انسان فهيم، شريف و بزرگ بود. حيف. من از او خيلي چيزها آموختم كه در زندگي كمكم كرد.
*چند سال در تيم ملي بازي كردي؟
پس از دهداري، علي پروين سرمربي شد، با ايشان هم قهرمان بازيهاي آسيايي پكن در سال ۱۹۹۰ شديم.
*تو تنها بازيكني هستي كه از بندر امام به تيم ملي راه پيدا كردي؟
فكر مي كنم مرحوم محراب شاهرخي هم از بندر امام به تيم ملي راه يافت البته مرحوم شاهرخي به تيم اهواز رفت و از آنجا به تهران آمد.
*اولين بار چگونه به تيم ملي دعوت شدي. چگونه باخبر شدي؟
در دارايي بازي مي كردم، مربي ما امير ابوطالب بود كه انصافا خيلي چيزها از ايشان آموختم، هر جا هست عمرش طولاني باشد او مرا صدا كرد و گفت: اسامي تيم ملي فردا اعلام مي شود و تو هم انتخاب شده اي. از خوشحالي پر درآوردم. خبر خوبي بود. تا صبح خوابم نبرد به روياهاي آينده رفتم، براي خودم شخصيت تازه اي ساختم و خلاصه دنيايي بود. از بندر تا تيم ملي و پوشيدن پيراهن تيم ملي ايران. رويايي بود و در حقيقت با آن به پرواز درآمدم.
*مدت طولاني در تيم ملي نبودي؟
كم هم نبود. زماني كه علي دايي آمد، من از تيم ملي رفتم.
*مجموعا چند گل براي تيم ملي زدي؟
۱۵ گل
*براي استقلال چند تا زدي؟
۱۰۸ گل. فكر مي كنم اين بهترين ركورد گلزني يك بازيكن در باشگاه استقلال باشد.
*با استقلال تا چه سال بودي؟
شرايط استقلال عوض شده بود و فضا براي من مناسب نبود. رفتم به تيم الكويت.
*با چه دستمزدي؟
۲۰ ميليون تومان.
*اين مبلغ چه تاثيري در زندگي ات گذاشت؟
يك آپارتمان خريدم.
* تنها بازيكن ايراني الكويت تو بودي؟
- رضا حسن زاده هم بود.
* چند سال در الكويت بازي كردي؟
- دو سال.
* و دوباره استقلال؟
- بله، سال ۱۳۷۴ بود، منصور پورحيدري مربي استقلال شده بود و اوضاع بهتر بود، من هم ترجيح دادم به تيم خودم برگردم. آمدم و بلافاصله در فينال جام حذفي دو گل زدم و قهرمان شديم.
001659.jpg
* پست اصلي تو در زمين از ابتدا نوك حمله بود؟
- خير، من هافبك راست بازي مي كردم و بنابه دلايل سرزني مربيان ترجيح دادند به نوك حمله بروم و انصافا تشخيص به جايي هم بود.
* با فوتبال در بندر چگونه ارتباط داشتي؟
- از طريق روزنامه ها و مجلات ورزشي، به زحمت به آنها دسترسي پيدا مي كرديم از همان روزها روياي بازي در استقلال را در سر داشتم، اما از آنجا كه برادرم كريم مربي پاس  بندر بود به پاس رفتم.
* الگويي داشتي؟
- غلامحسين مظلومي و حسن روشن براي من چيز ديگري بودند.
* تحصيلات؟
- ديپلم هستم. پس از دريافت ديپلم به دانشگاه رفتم، اما به دليل رفتن به تيم الكويت موفق نشدم ادامه دهم. چاره اي نبود.
* چه سالي فوتبال را كنار گذاشتي؟
- سال ۱۳۷۸ فكر كنم.
* چند سال داشتي؟
- ۳۳ سال.
* در استقلال كدام بازيكن جانشين تو شد؟
- فرد ملكيان
* مربي تيم استقلال چه كسي بود؟
- ناصر حجازي.
* فوتبال را پس از استقلال كنار گذاشتي؟
- خير، رفتم سنگاپور. با تيم «بارو» يكسالي بازي كردم، نايب قهرمان سنگاپور شديم. برگشتم استقلال، شرايط براي من مساعد نبود، رفتم به تيم بهمن. با بهمن قهرمان دسته دوم شديم و به ليگ آمديم. دوباره به استقلال باز گشتم، اما آنها مومن زاده را آورده بودند. متوجه شدم اينجا آخر بازي است. با فوتبال خداحافظي كردم. اين تصميم را برخلاف ميل باطني خود گرفتم. به قول معروف كفشها را آويختم.
* اما فوتبال را رها نكردي؟
- آمدم استقلال، اين بار با لباس مربيگري تيم نوجوانان استقلال. يكسال بعد به تيم جوانان آمدم و اين تيم را قهرمان ايران كردم.
* دست پرورده هاي صمد در جوانان كدام بازيكنان هستند؟
- صادقي، طالبلو و جباري از جوانان تيم من به بزرگسالان پيوستند. تيموريان، خسرو حيدري، ياورزاده.
* ... و بعد از استقلال جدا شدي؟
- با امير قلعه نويي رفتم استقلال اهواز. يكسال در اهواز بوديم.
* دستمزد چقدر بود؟
- يكشاهي هم نگرفتم.
* مگر مي شود؟
- شد، حقوق هم نگرفتم.
* پس ارزش مربي در كجا و با كدام معيار سنجيده مي شود؟
- از نظر ما جايگاه مربي به مراتب بايد بالاتر باشد. فشارهاي رواني كه يك مربي تحمل مي كند غير قابل جبران است. مسئوليت آنها نيز كمتر از بازيكنان نيست. متأسفانه هنوز جايگاه مربي در فوتبال ايران تعريف كاملي ندارد.
* روي صمد مرفاوي كدام مربيان تأثير گذاشته اند، از آنها چه آموخته اي؟
- امير ابوطالب تأثير فوق العاده اي روي فوتبال من داشت بازي مرا در ستاد مشترك ديد و به گفته خودشان فاكتورهايي را در من كشف كرده بود كه مي توانستم به رده هاي بالاتر در فوتبال برسم. فكر مي كنم او اشتباه نكرده بود. امير ابوطالب فوتبال را خوب مي شناخت، استاد كشف استعدادها بود. اگر چه سواد آكادميك نداشت، اما يكي از عاقل ترين و كامل ترين مربيان فوتبال بود. گودرز حبيبي، منصور پورحيدري، پرويز دهداري، علي پروين، رضا وطنخواه، ناصر حجازي و فريدون عسگرزاده هم روي فوتبال من اثر مثبت داشتند. اما پرويز دهداري شخصيت ديگري بود، او معيارهاي يك انسان كامل را دارا بود. من شخصيت سازي خود را مديون درسهاي او مي دانم، تاريخ چون او كمتر يافته و خواهيد يافت.
* اين مربيان با يكديگر چه تفاوتهايي داشتند؟
- همه ايراني بودند. چيزي كه در من يافته بودند تقريبا مشترك بود. فضاسازي وحركت بدون توپ، بازي هوايي و گلزني. من سعي مي كردم خواسته هاي آنها را برآورده سازم.
* شيوه بازي كداميك را دوست داشتي؟
- اميرابوطالب خوب مي دانست من چه ويژگي هايي دارم و تاكتيك تيمش را به گونه اي انجام مي داد كه توپها به من ختم مي شد.
* شيوه بازي كدام كشور را دوست داري؟
- انگليس را كه به شيوه و سيستم كلي فوتبال ايران خيلي نزديك است. فوتبال ما كاملا متاثر از فوتبال انگليس است دهداري، پروين و اكثر مربيان ايراني به شيوه انگليسي بازي مي كنند.
* فوتبال برزيل را دوست نداري؟
- نگوئيد! از نظر حسي و علاقه بي نظير است. ظرافت و هنرنمايي و زيباپسندي برزيلي ها در فوتبال مانند ندارد. در خوزستان همه عاشق فوتبال برزيل و شيوه هاي آن مي باشند. فوتبالي كه در آن تمام حركات فردي در نهايت به نتيجه گيري تيمي ختم مي شود.
* كدام تيم را در كدام مقطع بيشتر دوست داشتي؟
- هلند ۱۹۸۸ در جام ملت هاي اروپا. آنها بي نظير بودند. فان باستن و گوليت، آنها استثناهاي فوتبال جهانند. آژاكس دهه هفتاد را نيز دوست دارم.
* استقلال با چه شيوه اي بازي مي كند؟
- استقلال با سيستم (۲-۵-۳) بازي مي كند. با وجود مهره هايي كه در اختيار داريم و خصوصيات آنها اين شيوه بهتر جواب مي دهد. دو مهاجم داريم، اما در مواقعي اين دو را به يك مهاجم كاهش مي دهيم و خط مياني را تقويت مي كنيم. اگر حريف تيم سرعتي باشد، تعادل در خط دفاع به وجود مي آوريم. دو هافبك دفاعي مي گذاريم و يك هافبك نفوذي .مهره هاي لازم را داريم.
* وضعيت دفاع آخر استقلال خوب است؟
- فكري را داريم، مرتضي ابراهيمي هم آماده است.
* گاهي با سيستم (۳-۴-۴) بازي مي كنيد.
- كاملا درست فهميديد، انتخاب اين شيوه هم بدليل مهره هاي خوبي است كه در كناره ها داريم. گيلائوري و نيك بخت را در چپ داريم، اميرآبادي، مجيدي را در راست، زماني نيك بخت را به خط حمله مي بريم و با سه مهاجم بازي مي كنيم. نيك بخت در كنار عنايتي و اكبرپور خوب جواب داده است.
* دليل تعويض نيك بخت در بازي با صباباتري چه بود؟
- زماني كه صباباتري مركز زمين را از ما گرفت، احساس خطر كرديم، يك هافبك اضافه كرديم بديهي است نيك بخت بايد بيرون مي آمد، در واقع اين تعويض يك تاكتيك سنجيده بود كه تيم را نجات داد. سياوش اكبرپور هم بنا به نياز تيم تعويض شد. نيك بخت هافبك روبه جلو بود، در حالي كه در آن مقطع به يك هافبك متمركز نياز داشتيم و لطفي اين وظيفه را خوب انجام داد.
* استقلال در اين دوره كداميك از تيمها را رقيب اصلي خود مي داند؟
- پاس، ذوب آهن و صباباتري، هر سه از پتانسيل خوبي برخوردار هستند، اما استقلال خواسته هايش را جدا از موقعيت اين سه تيم دنبال خواهد كرد.
* اگر استقلال قهرمان نشود؟
- ما زماني كه استقلال را تحويل گرفتيم در رده بندي، نهم شده بود. آمديم، نايب قهرمان شديم. كار در استقلال بسيار سخت است. در تيم حس و روح پيروز شدن را دميديم. استقلال تيم بزرگي است و تا دلتان بخواهد در اطرافش حاشيه وجود دارد. مشكل مالي و مشكلاتي كه بعضي از پيشكسوتان براي ما ساخته اند كار را سخت تر مي كند. اگر باشگاه شخصيت اصلي خود را پيدا كند قهرمان شدن در ليگ آسان خواهد بود.
* ... مديريت جديد؟
- ما به مديريت قبلي عادت كرده بوديم، هماهنگ شده بوديم، اين تغيير مديريت ها روي يكسري از برنامه ها تأثير مطلوب نخواهد گذاشت اما مديريت جديد نيز با ادامه همان برنامه ها به نظر من هوشمندانه عمل كرده است.
* گمالوويچ چرا از استقلال جدا شد؟
- با شرايط ما آشنا نبود. سال پيش كمك هايي به استقلال كرد، اما براي اين دوره حفظ او بسيار سخت بود، از مسعود اقبالي كه با شرايط و محيط ورزش و فوتبال ايران بيشتر آشناست بهره مي گيريم كه اتفاقاً خوب هم جواب داده است.
* وظيفه اقبالي با وجود حضور قلعه نويي، صمد مرفاوي، بابازاده و... چيست؟
- بعضي از كارهاي تاكتيكي زير نظر ايشان انجام مي شود. من با خط حمله كار مي كنم، بابازاده با دروازه بانان و كار كلي زير نظر قلعه نويي انجام مي شود. در واقع بحث نهايي تاكتيكي را خود قلعه نويي تشريح و پياده مي كند.
* در مورد به خدمت گرفتن مهدي رحمتي هنوز انگار بحث هايي وجود دارد.
- ما فعلاً دو دروازه بان داريم (طالبلو و رحمتي) دروازه بان سوم را نيز از تيم اميدها خواهيم گرفت. رحمتي دروازه بان بسيار خوبي است. طالبلو نيز در شرايط آرماني است. براي تيمي كه مي خواهد قهرمان شود داشتن دو دروازه بان آماده بسيار طبيعي است.
* يك بحث غيرفني هم براي استقلال به عادت تبديل شده است و آن اعتراض بيش از حد از روي نيمكت به داوران و كمك هاست.
- قبول دارم، بايد كمتر شود، اما باور كنيد اشتباهات هم زياد شده است. يكي از اين اشتباهات كافي است تا روند طبيعي و روحي يك تيم را به هم بريزد. سعي مي كنيم اين عكس العمل را به نوعي حل كنيم، اما شما هم اگر روي نيمكت بنشينيد و شاهد يك اشتباه فاحش باشيد از خود واكنش نشان مي دهيد.
* بازيكني را استقلال تمايل داشت به خدمت بگيرد كه نتوانست و موفق نشد.
-بله . رسول خطيبي را براي تيم استقلال مفيد مي دانستيم. صحبت هاي لازم با وي شد اما موفق نشديم.
* چه ويژگي رسول داشت كه ديگر بازيكنان شما آن را دارا نيستند؟
- ما به دنبال بازيكن سرعتي بوديم.
* سياوش اكبرپور كه سرعتي تر است.
- نوع سرعتي كه مي فرمائيد فرق مي كند. رسول خطيبي در جريان بازي به تيم سرعت مي دهد و تيم نيز با آهنگ او پيش مي رود، سياوش اكبرپور نيز اين ويژگي را دارد، اما شرايط اجراي سرعت او با خطيبي تفاوت دارد. جدا از آن ما هم اكبرپور را مي خواستيم، هم رسول و عنايتي را.
* به سليقه هاي شما نزديك مي بود؟
- نه، زياد جدي نگيريد، سليقه نيست، نياز تيمي است.
* صمد كدام بازيكن فوتبال ايران را مي پسندد؟
- با آمار و ارقام امروزي «دايي» را. بازيكني با پشتكار و تلاش عجيب او به آنچه فكر مي كرد دست يافت. روحيه برتري جويي او را در هيچ بازيكني نديدم. رسيدن به اين برتري رياضت مي خواهد و او آن را انجام داد. حميد عليدوستي هم از برترين هاي تاريخ فوتبال ماست. با كلاس و سبك عالي.
* كدام بازيكنان خارجي الگوي تو بودند؟
- ماركو فان باستن و رود گوليت و امروز رونالدينهو.
* اين انتخاب به سبك بازي تيمي كه مربوط نمي شود؟
- خير، سبك بازي برزيل را دوست دارم.
* استقلال جايگاهش در اين دوره، كجاست؟
- براي قهرماني آغاز كرده ايم. بايد كل تيم بخواهد. از رأس تا پائين.
* با اين ذهنيت اگر ببازيد چه اتفاقي خواهد افتاد؟
- مي رويم، من با قلعه نويي مي روم.
* چنين استنباط مي كنيد كه شكست مصادف است با رفتن؟
- فكر نكردم. ما مي مانيم تا آخر، اما خودتان بهتر مي دانيد، شكست هيچ زمان براي شما تكيه گاه و ستون ماندن درست نمي كند.
* زمين تمرين ثابت استقلال كجاست؟
- زمين شماره ۲ ورزشگاه آزادي دربست در اختيار ماست.
* مطبوعات را چگونه مي بيني؟
- در هيچ كجاي دنيا چون ايران مطبوعات اين اندازه رشد نداشته است، آنها بستر را آماده مي كنند و مؤثرترين نقش را دارند. باعث رشد و اعتلاي ورزش مي شوند. فوتبال ما اگر امروز رشد كرده است، مديون مطبوعات است كه نقش خود را به درستي انجام داده اند. تيم ايران به دليل توجه و راهنمايي مطبوعات به جام جهاني رفت، اين يك واقعيت انكارناپذير است. من نكات انتقادي مطبوعات را نيز سازنده مي دانم. فوتبال ما مديون مطبوعات است.
* ... و ايران در جام جهاني چه مي كند؟
- انتظار و توقع نبايد ايجاد كرد. سخت است كه به مرحله دوم صعود كنيم مگربا اتفاق و حادثه .
* علي كريمي را چگونه بازيكني مي بيني؟
- سبك بازي او را دوست دارم. او بازيكن تكنيكي موفقي است و خوشبختانه حركاتش دراختيار تيم است. او براي هر تيمي يك برگ برنده است.
* صمد مرفاوي آرزويي دارد كه برآورده نشده باشد؟
- قهرماني در ليگ حرفه اي، در زمان بازيكني به تمام افتخارات رسيده ام، دوست دارم در كسوت مربيگري نيز به قهرماني آسيا برسم.
* صمد چه زمان سرمربي استقلال مي شود.
- من تجربه جمع مي كنم، مي آموزم و در حال تلمذ هستم. درجه A مربيگري را دارم و تلاش مي كنم، اجازه بدهيد من هنوز در مربيگري جوانم.
* مطمئن هستم كه دور نيست؟
- ممنونم.

ورزش
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
فرهنگ
هنر
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |