همشهری آنلاین: در حالی که وضعیت بیمه و درمان هنرمندان عرصه تئاتر دچار نابسامانی است ولی دولت و خانه تئاتر به عنوان نهاد صنفی مربوطه هیچ گام عملی و ساختارمندی برای رفع این مشکل برنداشته‌اند.

تئاتر

به گزارش مهر؛  این روزها با درگذشت مصطفی عبدالهی هنرمند عرصه تئاتر دوباره چند صباحی بحث حمایت از هنرمندان و به ویژه هنرمندان بیمار و مساله بیمه و روند درمانی آنها نقل محافل تئاتری و خبری می‌شود و پس از چند روزی این موضوع از خاطرها می رود تا بیماری دیگر و خدایی ناکرده مرگی دیگر.

این چرخه معلول و ناکارآمد که سالیان سال است مورد نقد رسانه‌ها قرار گرفته و از دولت‌های قبلی تا دولت فعلی به عنوان مطالبه‌ای جدی از سوی خانواده تئاتر و رسانه‌های مربوطه مطرح شده است کار را به جایی رسانده که برخی از هنرمندان بیمار به دلیل نداشتن بیمه یا درآمد کافی برای تامین هزینه‌های کمرشکن بیماری‌های خاص به ویژه سرطان که درصد ابتلای آن نیز بالاست، فاصله‌شان با مرگ کمتر می‌شود و در این مسیر خانواده‌های ایشان به دلیل رنج بیمارداری و همچنین به واسطه هزینه‌های سنگین درمان و راه سخت و طاقت‌فرسای تامین هزینه‌ها، دچار آسیب‌های جبران‌ناپذیری می‌شوند.

این اتفاقات ناگوار در حالی می‌افتد که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان متولی رسمی فرهنگ و هنر کشور دارای معاونت تخصصی هنر است که بخش‌های تئاتر، موسیقی و تجسمی را پوشش می‌دهد و از سوی دیگر خانه تئاتر نیز به عنوان نهاد صنفی معتبر دارای جایگاه تثبیت شده و شناخته شده است. حال سوال این است که این دو مرکز برای اعضای خود چه خدماتی ارائه می‌دهند؟

این پرسش چندوجهی را تنها از این منظر دنبال می‌کنیم که وظیفه شناسایی و ساماندهی و رسیدگی به هنرمندان بیمار عرصه تئاتر با هر میزان توانایی مالی برعهده کیست؟ آیا اساسا و اصولا معاونت هنری و اداره کل هنرهای نمایشی و خانه تئاتر در این زمینه وظیفه‌ای دارند یا خیر؟ که به زعم نگارنده بله دارند. حتی اگر این وظایف به صورت کاملا شفاف و مکتوب و در قالب‌های اساسنامه‌ای و اداری موجود نباشد؛ که موجود است، باز هم تاکید داریم که این مسئولیت از نهادهای نامبرده ساقط نمی‌شود چراکه بدون حضور هنرمندان، این نهادها دیگر کارکردی ندارند و بودجه‌ها و امکاناتی که در اختیار دارند و می‌گیرند بخش عمده‌ای از آن نیز به اعتبار همین هنرمندان تامین می‌شود.

در چند سال گذشته چهره‌های قابل اعتنایی از تئاتر ایران به دلیل بیماری‌های شدید از جوان تا پیر چهره در نقاب خاک کشیدند که آرشیو رسانه‌ها به عنوان سند غیرقابل تکذیب حاکی از آن است که اکثریت قریب به اتفاق آنها در طول درمان کم کم با مشکلات مالی مواجه شدند و خانواده‌هایشان برای تامین هزینه‌های درمان به دردسر افتادند و در این میان برگزاری مراسم‌های گلریزان و فروش بلیت‌های همت عالی تئاترهای روی صحنه برای همراهی و همیاری آنها اتفاق افتاد.

در اکثر این موارد خانواده تئاتر زودتر از مسئولان صنفی و دولتی دست به کار شدند و بدتر آنکه حتی اگر مسئولانی برای کسب وجهه و یا فرار رو به جلو از آنچه وظیفه‌شان بود و انجام ندادند، در این مراسم‌ها شرکت کردند و به طور نمادین از کمک هزینه‌هایی در قالب خرید آثار هنری صحبت کردند بسیاری از آن وعده‌ها محقق نشد و در پیگیری‌های رسانه‌ای اعلام شد بروکراسی اداری طی می‌شود که مشخصا در جدیدترین مورد در حالیکه هنوز وعده میلیونی یک مدیر ارشد هنری محقق نشده است، یک هنرمند ارزشمند تئاتر کشورمان درگذشت.

آنچه مسلم است معاونت هنری وزارت ارشاد در زمینه ایجاد زیرساخت‌های محکم و قانونمند برای امنیت شغلی، مسایل بیمه ای و بازنشستگی هنرمندان عرصه تئاتر کارنامه‌ای قابل نقد دارد و از سوی دیگر خانه تئاتر نیز به عنوان تنها نهاد صنفی معتبر تئاتر کشورمان نیز هیچ گام اجرایی در این زمینه برنداشته است. خانه تئاتر نه تنها نتوانسته خود به وظایف صنفی‌اش در زمینه‌های اشاره شده (امنیت شغلی و مسایل بیمه و بازنشستگی هنرمندان عرصه تئاتر) عمل کند حتی نتوانسته به عنوان نهادی مطالبه‌گر وزارت ارشاد، معاونت هنری و اداره کل هنرهای نمایشی را ناگزیر به واکنش و پاسخگویی کند.

به نظر می‌رسد در معادله‌ای که یک سوی آن هنرمندان و وجوه دیگر آن دولت، نهاد صنفی و رسانه‌ها قرار دارند، هنرمندان و رسانه‌ها وظایف خود را بهتر انجام می‌دهند و نگارنده به عینه شاهد بوده است که در بسیاری از مواقع هم خانه تئاتر و هم مسئولان تئاتر کشور از بیماری یک هنرمند و مشکلات آن بی‌خبر بوده‌اند و این خبرنگاران رسانه‌های مختلف بودند که ضمن اطلاع‌رسانی در رسانه‌هایشان پا را از وظایف خود فراتر گذاشته و با تماس‌های مکرر با مسئولان و یا حضور در دفاترشان آنها را از رنجی که یک هنرمند بیمار می‌کشد مطلع کرده و گاه به اصرار و تمنا آنها را به بالین فرد بیمار برده ‌اند.

بهانه این مقال درگذشت مصطفی عبدالهی هنرمند فقید عرصه تئاتر بود که سالیان سال با بیماری سرطان مبارزه کرد و یکی از دغدغه‌های جدی‌اش این بود که برای تامین هزینه‌های درمانش مدیون هیچ‌کسی نباشد و در این میان همسر بزرگوارش و دیگر اعضای خانواده‌اش نیز او را در چنین جهان‌بینی‌ای همراهی کردند و این شرمندگی برای بخش دولتی و صنفی تئاتر کشور باقی ماند که در همه این سال‌ها برای عبدالهی و عبدالهی‌ها کاری نکردند. تاکید می‌شود دادن پول به هنرمند آن چیزی نیست که از معاونت هنری انتظار می‌رود و بسیاری از هنرمندان از این شیوه گله‌مندند زیرا عزت آنها را مخدوش می‌کند و مطالبه اصلی ایجاد زیرساخت و فرآیندی است که در آن هنرمندان نیازی به گرفتن پول دستی از دولت نداشته باشند.

اگر چشم‌مان را بر رنج درگذشتگانی که از همین بی‌سامانی وضعیت معیشتی و بیمه ای و شغلی عرصه تئاتر غصه مضاعف خوردیم، ببنیدیم که چشم‌بستنی دشوار است! حال سوال این است که مسئولان محترم دولتی و صنفی برای آیندگان چه برنامه اجرایی و به دور از شعارهای مرسوم دارند؟ تا رنج کشیدن چند نفر دیگر باید صبر کرد تا حرف‌های تکراری نبود بودجه، در حال بررسی هستیم و ... حال خود گویندگانش را نیز دگرگون کند؟

امید می‌رود روزگار تئاتر کشور در سالی که علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت یازدهم تاکید دارد «سال تئاتر» است، اندکی بهتر شود.

کد خبر 295804

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha