سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۲۱:۱۸
۱ نفر

بیانات معصومین ع درباره مقوله ظهور قدرت و حاکمیت و قیام و اقامه حق، اهمیت راهبردی دارد و برای جامعه ای که بنای بر پیشرفت دارد و برای کسانی که در اندیشه پیشرانی پیشرفت جامعه هستند یعنی میخواهند جلوداران انقلاب باشند، بسیار پر معنا و راه گشا است. 

نهضت علمی امام صادق(ع) و پرچمداری حقانیت شیعه‌

از جمله این سخن مهم امام صادق ع به ابومسلم خراسانی که نزد امام آمده بود تا از ایشان بخواهد که قدرت اجتماعی که فراهم کرده بود و احتمال پیروزی در آن بسیار زیاد بود، به امام بسپارد. مقوله حاکمیت دینی در نظر اهل بیت علیهم السلام جزو اهداف حیاتی آنها است که در راه آن همگی تا پای جان تلاش کرده اند. شهادت اهل بیت علیهم السلام به دست طواغیت نشان دهنده زندگی مبارزاتی آنها با طاغوت ها برای تغییر آنها است. 
با این حساب درخواست ابومسلم از امام صادق یک درخواست مهم است که در نظام اهداف امام معصوم باید به حساب آورد و طبیعتا انتظار باید داشت که امام آن را بپذیرد. حال آنکه به زبانهای مختلف و نقلهای متعدد این نکته را از امام صادق میشنویم که این امر را پس میزند و قبول نمیکند. چرا؟ 
اصل ماجرا را میتوان بر اساس تحلیل مواضع و جملات امام ع متوجه شد. او در یک بیان مهم به ابومسلم میفرماید: 
ما انت من رجالی و لا الزمان زمانی. 
در این بیان امام دو دلیل را در عرض هم بیان میفرماید. یک دلیل این است که نسبتی که ابومسلم بین خود و امام ادعا داشت، امام رد میکند و نفی میکند. اما دلیل دوم نشان میدهد پای مساله دیگری نیز در میان است و آن اینکه زمانه زمانه امام نیست. این یعنی چه؟ 
در روایت دیگری در کافی شریف شخصی از حضرت میپرسد که چه زمانی قیام شما محقق میشود و قدرت را به دست خواهید گرفت؟ مَتَی یَکُونُ هَذَا الْأَمْرُ فَسُرِرْنَا بِهِ این تعبیر پرسش کننده نشان میدهد که او یک نیروی آرمان جو است. امام در پاسخ بحث مهمی را درباره زمانه میکند. همین جا این پرسش مطرح خواهد شد که آیا از نظر امام معصوم ع ما محکوم به جبر زمانه ایم؟ یا میتوانیم در تغییر زمانه دخالت کنیم؟ قواعد تغییر زمانه چیست؟ 
چند نکته: 
اول علامه طباطبایی ذیل آیه  تِلْکَ‏ الْأَیَّامُ‏ نُداوِلُها بَیْنَ النَّاسِ توضیح میدهد که این تغییر یوم در این آیه مرتبط است با مردم است. در مجموع آنچه در این تغییرات زمانه رخ میدهد به چه سوی کلی است  لِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ یَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَداءَ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ وَ لِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ یَمْحَقَ الْکافِرِینَ. یعنی این اتفاق در صحنه درگیری حق و باطل در حال رخ دادن است. در تقابل اهل ایمان که بنا است پیشرو باشند با ظالمین و در نهایت باعث خالص سازی جبهه حق و رشد کیفی آن و نابودی کافرین یعنی رشد کمی جبهه حق نیز خواهد شد. پس زمانه امری است که به عموم مردم مرتبط است و باید به نفع این حرکت کلی تاریخ آن را تغییر داد. معنای تعجیل در فرج نیز همین است که این قاعده و سنت تاریخی را به اراده خود محقق کنیم و اراده خود را در جهت آن به کار بگیریم تا سرعت تحقق آن بیشتر شود. 
دوم در روایتی از امیرالمومنین مدیریت زمانه و تسلط بر آن نشان دهنده رشد افراد دانسته شده است. ایشان نشان میدهد که افراد برای آن که بتوانند بر زمانه مسلط شوند باید در جایگاه عقل بنشینند یعنی نوعی وارستگی در فهم و اقدام و نه احساسات و عواطف دنیایی و چشمهای ظاهر بین. لذا ایشان میفرماید: فضل العقل علی الهوی لانّ العقل یملکک الزّمان و الهوی یستعبدک للزّمان.
اگر در فضای اجتماعی بتوانیم کاری کنیم عقل مردم حاکم شود میتوانند دوران را تحت مدیریت خود درآورند و در خدمت دورانها قرار نگیرند. این نکته است که نشان میدهد هر نوع تغییری در زمانه نیاز به عمومیت یافتن «تبیین» دارد. 
سوم در تغییر زمانه ضروری است به غیر از افراد توجه به نقش دستگاه حاکمیت و قدرت در تغییر زمانه است. به تعبیر روایات اذا تغیرت نیة السلطان تغیر الزمان. اگر نظام تصمیم گیری حاکمان تغییر کند دوران ها تغییر پیدا میکند و این نشان میدهد مقوله حکومت چه اندازه در رفتارهای تک تک افراد مهم است. با این حساب آن اموری که به تغییر حاکمان کمک میکند باید در نظام محاسبات افراد وارد شود و افراد سعی کنند در تصمیم سازی برای حاکمان وارد عمل شوند. در روایات متعددی بی توجهی به زمانه و رها کردن آن یا سپردنش به دست هر کسی که از راه برسد نکوهیده شده و بیان شده که رها کردن آن یا نفی و انکار آن و رسیدگی به زندگی شخصی خود، باعث میشود این موجود زندگی شخصی شما را نیز تحت تاثیر قرار دهد و شما را به انحراف و یا ضلالت دچار کند. 
چهارم در خطبه مهمی در نهج البلاغه امیرالمومنین به رابطه دو سویه مردم و حاکمان اشاره میکند و نشان میدهد که چگونه این دو در تغییر یک دیگر نقش دارند فَلَیْسَتْ تَصْلُحُ الرَّعِیَّةُ إِلَّا بِصَلَاحِ الْوُلَاةِ وَ لَا تَصْلُحُ الْوُلَاةُ إِلَّا بِاسْتِقَامَةِ الرَّعِیَّة و چگونه تنظیم رابطه این دو در هم افزایی و رشد باعث تغییر درست در زمانه میشود که فَصَلَحَ بِذَلِکَ الزَّمَانُ. 
بنابراین
رشد کیفی و کمی جبهه حق یعنی رشد اقتدار جامعه دینی به لحاظ بین المللی و هم رفع نواقص داخلی در گرو تغییر ایام و دوران ها است. یعنی آن هویت اجتماعی کلان که به تعبیر امام صادق ع حتی زندگی شخصی و تصمیمات فردی آنها را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. راه اصلاح جامعه تغییر این حقیقت و روح حاکم بر جامعه است. مثل توجه به تغییر گفتمان و تغییر و رشد محتوا و ساختارهای فرهنگ. 
راه تغییر این حقیقت نیز قیام و حضور همه افراد است. افراد نباید خود را به شرایطی که دیگران برایشان درست میکنند بسپارند و باید در صحنه عقل حاضر شوند. تلاش برای تبیین امور برای خود و دیگران صحنه را تبدیل به یک صحنه عقلانی میکند و تا عقل حاکم نشود ما قدرت تغییر نخواهیم داشت بلکه توسط قدرتهای حاکم مدیریت خواهیم شد. 
در بستر این تبیین است که مطالبه عمومی باید شکل بگیرد هم از حاکمان و هم از یکدیگر تا رابطه دو سویه مردم و حاکمیت اصلاح شود و به این ترتیب وارد مقوله تصمیم سازی کلان اجتماعی و مدیریت اراده تغییر دهنده زمانه خواهیم شد. 
امام صادق ع به ابومسلم میگوید راه ایجاد حاکمیت الهی از این طریق است. چنین حاکمیت الهی است که مطلوب امام است. با کودتا و جنگ قدرت و زد و بند و حزب و حزب کشی و امثالهم نمیتوان به نتیجه رسید.
جمله اول امام نیز به ابومسلم مهم است ما انت من رجالی. این مسیر نیاز به سنخیت با معصوم ع دارد. و راه ایجاد سنخیت محبت و اتصال حقیقی است . به تعبیر امام حسین ع «من احبنا کان منا اهل البیت»، هر کس دوستمان بدارد از ما اهل بیت است. میپرسند: از شما اهل بیت؟ امام سه بار به تاکید میگوید «منا اهل البیت» بعد به این آیه استدلال میکند که «فمن تبعنی فانه منی». بین محبت و تبعیت رابطه روشنی است که در آیه ان کنتم تحبون الله فتبعونی یحببکم الله نیز به آن اشاره شده. روابط حقیقی ملاکش این حب و تبعیت ناشی از آن است نه روابط ظاهری چنانکه حضرت نوح ع گفت رَبِّ إِنَّ ابْنِی مِنْ أَهْلِی ، پسرم از اهل من است و خداوند پاسخ داد إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ.إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صَالِحٍ. او از اهل تو نیست او هویتش عمل غیرصالح است پس با تو سنخیت ندارد. به تعبیر شهید سلیمانی باید متصل شد به این میدان مغناطیسی تا قلب و روح مان مهیای پیشبرد این حرکت در جهت انقلاب اسلامی باشد. 
جالب است رهبری چند نکته مهم را به جوانان آرمان جوی انقلابی بازگو میکنند. از جمله اینکه تلاش کنند متصل به شهدا و خوبان شوند و مراقب معنویت درونی شان باشند. و دوم آنکه سعی کنند وارد مقوله تصمیم سازی شوند. ایشان تصمیم سازی را از طریق گفتمان سازی توصیه میکنند و برای ایجاد گفتمان نیز به سه مقوله تبیین و تکرار و مطالبه اشاره میکنند. 
یعنی قواعد کمک به امام عصر عج برای رسیدن ایشان به اهدافش همان قواعد پیشرفت جامعه دینی است. و این قواعد را میتوان در چارچوب فوق صورتبندی کرد. تلاش کنیم تبیین و مطالبه تبدیل به یک امر اجتماعی کلان شده و یک گفتمان شود. لذا به صورت هدفمند تکرار کنیم. به این ترتیب گفتمان سازی و تاثیر گذاری در ساحت فرهنگ جامعه رخ خواهد داد و تصمیم سازی شکل میگیرد. در مجموع این مردمند که با اراده و خواست خود رشد میکنند و همه افراد نیز در این جهت تاثیر هدفمند خواهند گذاشت. مجموعه روایات مربوط به راهبرد تغییر زمانه، اهمیت و جایگاه تبیین و مطالبه و گفتمان سازی و تصمیم سازی را میتواند ترسیم کرده و نقش هر فرد را در این جهت روشن نماید. 

کد خبر 760826

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha